- خشکی طالع (خُ یِ لِ)
کنایه از ادبار و بدبختی. خشکی بخت. (آنندراج) :
نم نگیرد ساغرم از خشکی طالع کلیم
چون حباب از کاسه ای خود را بدریا می زنم.
کلیم (دیوان چ بیضائی ص 285).
خشکی طالع ما سد سکندر گردید
ورنه پستان نصیب این همه بی شیر نبود.
صائب (از آنندراج)
نم نگیرد ساغرم از خشکی طالع کلیم
چون حباب از کاسه ای خود را بدریا می زنم.
کلیم (دیوان چ بیضائی ص 285).
خشکی طالع ما سد سکندر گردید
ورنه پستان نصیب این همه بی شیر نبود.
صائب (از آنندراج)
